۱۳۸۹ اسفند ۱۲, پنجشنبه
۱۳۸۹ بهمن ۲۳, شنبه
۱۳۸۹ بهمن ۱۵, جمعه
این مطلبو باید تو صفحه حکایات می زدم اما حیفم اومد که کسی بیاد تو این وبلاگ ولی این عکسارو نبینه
برای دیدن حکایات عبرت آموز برید به صفحه حکایات و طنز پشیمون نمی شید!!!!!!!!!!
۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه
۱۳۸۹ دی ۱۱, شنبه
۱۳۸۹ دی ۱۰, جمعه
اندر خم درس خواندن الاکاديميت بیام نوریه (معرفی دانشگاه پیام نور)
آمده است که در قرن 14 هجری در بلادی مکتبی به نام بیام نور بوده که دانشجویان آن به نقل از الموقع التعلیمی الاکاديميت ( سایت آموزشی دانشگاه )و ریئس آن که شیخی نامی بوده که از عالمان و فیلسوفان و دکتران و ریاضیدانان به نام آن بلاد است 28000 دانش دوست به تحصیل علوم متفاوته از فناوریات اطلاعه گرفته ، الحاسوبه(کامپیوتر) تا صنایع بیشماره و حقوقات بسیاره و... پرداخته اند از برکات علمی الاکاديميت(دانشگاه) همین بس که هر 28000 طلابه پس از اتمام الاکاديميت از بلادهای کفر برای آنها بورسیه فرستاده شده و از آنها برای ادامه ی دروس منظوره دعوت می شود و نقل است که از هم اکنون بسیاری از ماموران مافیه برای خروج چند تن از اولین طلاب خروجیه این دانشگاه دست به اقدامات خطرناکه ای زده اند .
به هر حاله این طلاب به سختی به کسب علم و دانش مشغول هسته و تنها به کتاب های این الاکاديميت اکتفا نکرده و کنه کتابهای کسب گشته از زمان کوروش تا به الان را در نوردیده اند باشد که دیگران نیز از این عاشقان علومه الگو بگیرنده ، از دیگر محسنات این دانشجویان امید فراوانه برای ادامه ی زندگی بوده به گونه ای که شعار اطلبو العلم من المهد الی اللحد را آویزه ی گوش خود کرده ای به گونه ای که تا پایان عمر گوش های آنها از سوراخ این پلاک ها نمایان گشته ، از دیگر محسنات فی العالیه همانا بس که به مانند شیوه ی دیگر طلابان به دنبال معلمان آسان نمره دهنده نبوده و تنها به دنبال کیفت هستنده و نه کمیت ، باشد که دیگران نیز به مثال این الاکاديميتِ درس بگیرندِ ، در تکست های بعدیه به توصیف بیشتره این دانشگاهه می پردازیه...
هفت شهر علم را بیام نوریان گشتند ما هنوز اندر خم یک 5=2*2 مانده ایم
التوفیق به العلم و زندگیه و ...
اگه یه کلیک کردی روی بنر زیر می ممنونم!!!!!!!!!
اگه یه کلیک کردی روی بنر زیر می ممنونم!!!!!!!!!
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
دوستان عزیز ما درسته که با دانشگاه شوخی می کنیم و درس و ... اما هدف من این نیست که بخوام بگم خیلی کار بدی هست که درس می خونیم و ... نه اصلا این چیزا نیست هدف من فقط همونطور که گفتم برجسته کردن رفتار های بد چه رفتارهایی که از طرف ما درست نیست و چه رفتار های بدی هست که از طرف مسوولین دانشگاه سر میزنه که خدارو شکر خیلی کمتر شده و به هر حال هر چیزی هست که زشت هست و زیبایی رو از بین می بره وگرنه هیچی من دیگه نمی خوام حرف بزنم می سپرمش به سعدی فقط قبلش یه چیزی بگم به قول قمشه ای آدم اگه یه کتابی بهش بدن که هر صفحش یه جور باشه یکی بزرگ باشه یکی روغنی باشه یکی کاهی باشه که نمی خونش پرتش میده یه گوشه ای هدف ما هم به وحدت رسوندن و بیان این زشتی ها برای رفع اونهاست موفق باشید.
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشــم
نبود بر سر آتش میسرم کـه نجوشــم
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هــوشم
حکایتی ز دهانت به گوش جـــان آمد
دگـر نصیحت مردم حکایتست به گوشممگـــر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
کـه من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم
من رمیده دل آن به کـــه در سماع نیایم
کـه گر به پای درآیم به در برند به دوشم
کـه گر به پای درآیم به در برند به دوشم
بیا به صلحِ من امروز در کــنار من امشب
که دیده خواب نکردست از انتظار تو دوشم
مــرا به هیچ بدادی و من هـنوز برآنم
کــه از وجود تو مویی به عالمی نفروشم
به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت
که تندرست ملامت کــند چو من بخروشم
مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفـتن چو پند می ننیوشم؟
به راه بـادیه رفتن به از نشستن بـاطل
وگــر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
<<سعدی>>
۱۳۸۹ دی ۵, یکشنبه
اشتراک در:
پست‌ها (Atom)